بازخوانی تاریخ به خوبی نشان می‌دهد که حیدر علی اف برای اداره نخجوان و جمهوری آذربایجان به کمک‌های ایران وابسته بوده و حتی از هاشمی رفسنجانی خواسته بود که ایران حضورش در سرزمین‌های شمال ارس را بیشتر کند و در اداره باکو نقش داشته باشد.

به گزارش ایل مغان، از زمان جنگ ۲۰۲۰ قره باغ که با پیروزی جمهوری آذربایجان برابر ارمنستان همراه بود، الهام علیف و دیگر مقامات باکو روز به روز بر شدت حملات لفظی و اظهارات تحریک آمیز خود علیه ایران افزودند و علاوه بر آن با نزدیکی بیشتر به اسرائیل و برگزاری رزمایش‌های مشترک با ترکیه در نزدیکی مرز‌های ایران، خشم تهران را برانگیختند.


ادعای باکو در ماه‌های اخیر این بوده است که ایران در جنگ از ارمنستان هواداری کرده یا قصد دخالت در امور داخلی جمهوری آذربایجان را داشته است. آن‌ها گاه و بیگاه پا را از این هم فراتر گذاشته و با تحریف آشکار تاریخ، ادعا‌هایی علیه تمامیت ارضی و حاکمیت ملی ایران ابراز کردند.

این ادعا‌ها در حالی مطرح می‌شود که بازخوانی تاریخ به ویژه در رابطه با دوران حیات حیدر علی اف، رئیس جمهور فقید جمهوری آذربایجان، نشان می‌دهد که سر پا ماندن باکو در روز‌های نخست استقلال و ادامه حیات آن مدیون کمک‌های ایران بوده است و پدر الهام علی اف حتی به این میزان هم راضی نبوده، بلکه خواهان مداخله مستقیم ایران در اداره باکو و مقابله با ارمنستان بوده است. پرداختن به این موضوع احتمالا برای الهام علی اف ناخوشایند و دردناک است، اما شاید یادآوری آن موجب شود که در خیال بافی و رجزخوانی جانب احتیاط را رعایت کند و از سخت کردن اوضاع برای خود دست بکشد.

حیدر علی اف در سال‌های ابتدایی پس از استقلال گفته بود: «این طبیعی است که خواهان گسترش و توسعه روزافزون روابط آذربایجان و ایران باشیم، زیرا ما همسایه و دارای یک دین و مسلک هستیم. کشور ما با هیچ کشور دیگری تا به این حد وابستگی تاریخی ندارد. بر اساس سیاست دولت ما، جمهوری اسلامی ایران همسایه و دوست آذربایجان است، دوستی و برادری، با این کشور دایمی است و ما این را توسعه خواهیم داد».

علی اف پدر که خود زاده نخجوان بود و پیش از ریاست جمهوری، ریاست شورای عالی نخجوان را بر عهده داشت، این گونه حال و هوای روزهای زندگی زیر سایه اتحاد جماهیر شوروی را این گونه به یاد می آورد: «من در نخجوان بدنیا آمده ام جوانی من در آنجا سپری شده است درست است که در آن زمان راه‌ها بسته بود، اما باز هم برای ما تبریز، تبریز، تبریز! انگاری اگر دست خود را درازکنی به تبریز خواهی رسید، اما آن سیم‌های خاردار به ما این اجازه را نمی‌دادند».

با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، بین ارمنستان و آذربایجان بر سر منطقه قره باغ، جنگ در گرفت و ارتباط زمینی نخجوان با آذربایجان قطع شد و مردم نخجوان مدت‌ها با مضایق و مشکلات که ناشی از محاصره این شهر بود، دست و پنجه نرم می‌کردند. حیدر علی اف درباره آن دوران می گوید:

«من در آن سال‌ها از سال ۱۹۹۰ تا سال ۱۹۹۳ در نخجوان زندگی می‌کردم فقط نخجوانی‌ها می‌دانند که نخجوان تا چه اندازه در وضعیت سختی به سر می‌برد ممکن است در اینجا افراد کمی از این مسئله مطلع باشند. زیرا در آن زمان از باکو و یا از جایی دیگر کسانی به نخجوان رفت و آمد نداشتند. ما در آنجا همانند کسانی که در جزیره‌ای تبعید شده باشند و در وضعیت بسیار سختی زندگی می‌کردیم. از یک طرف جنگ با ارمنستان ادامه داشت، در مرز‌های ارمنستان-آذربایجان تبادل آتش وجود داشت و لازم بود که از بروز جنگ جلوگیری کرد از طرفی هم ا دامه زندگی برای مردم لازم بود. من هیچگاه فراموش نخواهم کرد که آن زمان ایران به ما بسیار کمک کرد».

البته در زمان رئیس جمهور سابق آذربایجان هم شیطنت‌هایی از سوی دولت و مطبوعات این کشور صورت می‌گرفت، اما دست کم حیدر علی اف، شاید کمی هم مزورانه، تلاش می‌کرد تا آن را موضع افراد و نه موضع رسمی دولت باکو بداند و نسبت به پیامد‌های آن هشدار دهد.

اما شاید جالبترین بخش روابط ایران و جمهوری آذربایجان به زمانی بازگردد که علی اف پدر از علی اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهور وقت ایران، خواسته بود که تهران کنترل سرزمین‌های شمال ارس را به عهده بگیرد.

هاشمی که آبان ۱۳۷۲ به باکو سفر کرده بود، در خاطرات ۵ آبان می‌نویسد:

براى مذاکرات خصوصى به مقر ریاست‌جمهورى رفتیم. ساختمان مجللى است. دکتر ولایتى و آقای حسن‌اف هم بودند و سفیرمان مترجم بود. به محض نشستن، تلفن زنگ زد و صحبت کرد و معلوم شد که مربوط به جنگ است؛ آقای علی‌اف گفت خبر مى‌دهند ارس طرف منطقه زنگلان، زیر آتش انبوه ارامنه است و مردم براى فرار به ایران از رود ارس عبور مى‌کنند و تلفات مى‌دهند.

عاجزانه استمداد کرد. احتمال مى‌دادیم که مقدارى هم جوسازى و مقدمه‌چینى براى مطلب اصلى مذاکرات خصوصى است، ولى خالى از حقیقت هم نیست. نقشه آوردند و توضیح دادند. معلوم شد که اگر زنگلان سقوط کند، از مرز ارمنستان تا نزدیک پارس‌آباد، ارامنه به مرز ما در شمال ارس مى‌چسبند.

پیشنهاد مشخص با اصرار این است که ما در جنگ به نفع آن‌ها شرکت کنیم. صریحا مى‌گویند ما همه آذربایجان را در اختیار شما مى‌گذاریم و آماده‌ایم جمهورى اسلامى در آذربایجان تشکیل شود و بدون کمک ایران، نمى‌توانیم دفاع کنیم و امکان پیشرفت ارامنه تا باکو هم وجود دارد. نقشه ارمنستان بزرگ را که گویا ارامنه در سال ۱۹۸۰ منتشر کرده‌اند، نشان دادند که در آنجا از دریاى سیاه تا دریاى خزر و از جنوب تا ارومیه و از غرب، خاک ترکیه تا سوریه را شامل شده است.

گفتم این تصمیم بسیار بزرگى است که آثار فراوان منطقه‌اى و جهانى دارد و باید عواقب آن در هر جهت بررسى شود و باید در تهران بررسى کنیم و جواب بدهیم، ولى کار فورى این است که تلاش کنیم فعلا آتش‌بس برقرار شود و شما باید مقاومت کنید که زنگلان از دست نرود…

این اظهارات علی اف باز هم تکرار می‌شود، به طوری که هاشمی در یادداشت‌های ۷ آبان این گونه به آن می‌پردازد:

یکى از حرف‌هاى مهم و تکراری‌اش این بود که ایران از این فرصت جنگ با ارامنه استفاده کند و حضور خودش را در آذربایجان بالا ببرد و گاهى تعبیر مى‌کرد که اینجا از آن ایران بوده و حالا هم بیایید دفاع کنید و اداره کنید. در نخجوان هم که بود، شبیه این حرف‌ها را مى‌زد و تحلیل مى‌کرد که اگر شما آذربایجان را تحت قدرت خود بگیرید، حاکمیت روسیه در کل قفقاز متزلزل مى‌شود.

گاهى مى‌گفت ایران و آذربایجان، با هم مى‌توانیم روسیه را تا روى سنگ مرز اصلی‌اش عقب برانیم؛ چون داغستان و تاتارستان و چچن اینگوش و اوستیا، همه از حاکمیت روس‌ها ناراضى‌اند؛ البته، چون به‌خاطر استیصال در جنگ و حمایت روسیه از ارامنه به این مواضع افتاده‌اند، نمى‌توانیم اطمینان کنیم، به‌خصوص که براساس اظهارات آقاى نیازُف، این‌ها در مشترک‌المنافع و بحث [رژیم حقوقی] دریاى خزر با خواسته‌هاى روس‌ها هماهنگ هستند.

این پیشنهاد حیدر علی اف از طرف ایران با تردید دنبال می‌شد و در نهایت هم مورد تایید مقامات ارشد جمهوری اسلامی قرار نمی‌گیرد. رئیس جمهور وقت ایران سه دلیل را برای این موضوع ذکر می‌کند:

اولا پیشنهاد آقای حیدر علی اف، رئیس‌جمهور آذربایجان، مبنی بر اداره این کشور توسط ایران، اقدامی سیاسی و در جهت درگیرکردن ایران در جنگ با ارمنستان بوده است که با رویکرد جمهوری اسلامی در سیاست خارجی مبنی بر احترام به مرز‌های بین‌المللی و مخالفت با کشورگشایی مغایرت داشته است.

ثانیا در صداقت آقای علی‌اف در این پیشنهاد تردید جدی وجود داشته است، به‌ویژه آنکه آذربایجان در سایر موضوعات نظیر تقسیم دریای خزر هماهنگ با روسیه و علیه ایران عمل می‌کرده است.

ثالثا، حتی در صورت جدی‌بودن پیشنهاد نیز با توجه به شرایط بین‌المللی و نفوذ قدرت‌هایی نظیر روسیه، ترکیه و آمریکا، حضور مستقیم جمهوری اسلامی در جمهوری آذربایجان بسیار مشکل و پرهزینه برآورد می‌شد.

بر این اساس آیت‌الله هاشمی رفسنجانی ضمن مشورت با مسئولان همراه، سیاست اصولی پرهیز از دخالت در جنگ را به جمهوری آذربایجان اعلام می‌کند و ضمن برقراری آتش‌بس، پس از بازگشت به تهران، مباحث در شورای امنیت ملی طرح و تصمیم بر عدم دخالت عملی ایران در جنگ تأیید می‌شود و یک روز بعد نیز در مذاکره آیت‌الله هاشمی‌ رفسنجانی با رهبر انقلاب، موضوع به استحضار ایشان رسانده می‌شود.

انتهای پیام/

  • منبع خبر : پارسینه