متأسفانه در حوزه‌های انتخابیه کسانی خود را آنقدر به نماینده مجلس و اصحاب قدرت نزدیک نشان می‌دهند و خود را به آن‌ها می‌چسبانند که گویی فقط و فقط این نماینده به آن‌ها تعلق دارد.

به گزارش ایل مغان، یکی از رذایلی که در اثر انحراف قوه شهویه اثرات ناگواری بر زندگی دینی و دنیایی شخص می‌گذارد و او را از نظر‌ها ساقط و از درجه اعتبار پایین می‌ آورد چاپلوسی و تملق ‌های بی‌جایی است که شخص مرتکب آن شده و آبرو و حیثیت خود را به حراج می‌گذارد که این خود نشان از شرک خفی در نهاد او دارد. این رذیله‌ی اخلاقی از جمله آسیب‌هایی است که بر پیکر یک جامعه لطمه وارد می‌سازد و آن را به جای رشد و توسعه به مسیر قهقرا می‌کشاند. این ویژگی موجب می‌شود که خوب و بد، درست و نادرست، لایق و نالایق، شریف و دنی و حق و باطل همواره مشتبه شود و افراد منافق، چاپلوس و متملق تا حد ممکن از این وضعیت، بهره برداری شخصی و گروهی کنند. در چنین جامعه‌ای عرصه بر افراد شایسته تنگ می‌گردد و میدان برای افراد بی‌لیاقت باز می‌شود.

متأسفانه در حوزه‌های انتخابیه کسانی خود را آنقدر به نماینده مجلس و اصحاب قدرت نزدیک نشان می‌دهند و خود را به آن‌ها می‌چسبانند که گویی فقط و فقط این نماینده به آن‌ها تعلق دارد و کسان دیگر نه فعالتی برای او کرده و نه نقشی در انتخاب شخص مورد نظر داشته‌اند. این یکی از آفت‌های بزرگی است که بیشتر از همه می‌تواند دامن منتخبین مردم را بگیرد و باعث به وجود آمدن بدبینی گردد.

به عنوان مثال در دوره‌های قبل و این دوره، عده‌ای خاص چنان خود را به نماینده چسباندند که همگان فکر می‌کنند شخص نماینده صلاح کار خود و مردم را به این افراد سپرده است و در انتخابات، گروهی از مردم به خاطر همین بدبینی‌ها علی رغم شایستگی نماینده مورد نظر، مجبور می‌شوند به کس دیگری رأی دهند که اصلح نیست. به عبارت دیگر، می‌گویند چون انسان‌های چاپلوسی مانند و فلانی و بهمانی لیدرهای این نماینده هستند، ما به کس دیگری رأی می‌دهیم.

این افراد با اینکه کمترین فعالیت را برای کاندیدا‌ انجام می‌دهند، بیشترین سهم را می‌گیرند.

لذا ضرورت دارد نماینده محترم این افراد را از حول و حوش خود دور نمایند زیرا‌‌ همان طور که (فریدریش نیچه فیلسوف مشهور آلمانی) می‌گفت چاپلوسان روح حقیری دارند و با چاپلوسیشان بر آنند که روح‌های بزرگ را نیز پایین بکشند و با خود همسفره کنند. هر جا چاپلوسی فزونی می‌گیرد و تملق از حد و مرز فرا‌تر می‌رود، بدون شک کمتر می‌توان اندیشه‌های بلندی یافت.

انتهای پیام/

 

  • نویسنده : مرتضی بری